خاطرات بزهای من

آنچه در اینجا ثبت می‌شود گوشه ای از خاطرات گذشته ، حال و آینده من و بزهایم است همین

خاطرات بزهای من

آنچه در اینجا ثبت می‌شود گوشه ای از خاطرات گذشته ، حال و آینده من و بزهایم است همین

بعضی وقتها احساس می‌کنم روزگارم داره خوش می‌گذره، در واقع توقعاتم تغییر کرده قبلا اگه امروزم مثل دیروزم بود حالم خوب نبود و همیشه بایستی یه کاری می‌کردم ولی این اواخر جوری شده که اگه امروزم از دیروزم بدتر نشه احساس می‌کنم که روزگارم خوشه. فکر کنم اون تئوری مدیریت درسته که می‌گه اگه آدم نتونه نیازهای بالاترش رو ارضاء کنه لاجرم در نیازهای پایین‌دست فرو می‌ره. من هم فکر کنم همجچی حالی پیدا کردم تو این یکسال اخیر به جلو که نرفتم هیچ همه تلاشمم این بوده عقبگرد نکنم. تقریبا به همین دلیله که این روزها فکر می کنم چون امروزم از دیروزم بدتر نیست، در نتیجه روزگارم خوشه.

این هم از مزیت‌های کارمندیه دیگه



طوفان اداری

مهمان دیشب من خیلی بی‌آزار بود. صبح هم بلند شد عذرخواهی کرد و بعدش هم رفت. همین.

امروز صبح ولی وقتی اومدم تو اداره طوفانی به پا بود. یکی از همکارای باسابقه که رتبه اداری بالایی هم داره قراره بیاد تو گروه ما کار کنه و یکی از بچه‌های تیم ما که هم سابقه ماست (1.5 ) سال بیشتر سابقه نداره باید بره جای اون. از صبح این نظم کار مارو به هم ریخت. دلایل زیادی داره که اومدن او رو صحیح نمی‌دونیم نمی دونم مبانی عقلی این تصمیم چی بوده و هست ولی هرچی که هست احتمالا اولین پیامدش اینه که من دیگه اتاق تکی نخواهم داشت.

 فعلا همه چی آرومه و معلوم نیست آرامش بعد از طوفانه یا قبل از یه طوفان خیلی بزرگتر.

مهمان ناخوانده

الان ساعت ده شب شده و من نشسته ام پای تلویزیون و دارم شب بخیر مجری اخبار شبکه دو رو گوش می دم.  

20 دقیقه پیش زنگ در به صدا در اومد. ایفون رو برداشتم یکی از پشت ایفون می گفت اگه منو ببینید می شناسید. من در رو باز نکردم بعد از چند بار اسرار که در رو باز کردم اومد بالا دیدم نه اون منو می شناسه و نه من اونو می شناسم. یه کیف هم تو دستش بود که تابلو مشخص بود از راه اومده و جایی رو هم نداره بره. گفت که با ساکنان قبلیه این خونه آشنا بوده ( در واقع خودش مستاجر سه سال پیش این خونه بوده) و قبلا می اومد اینجا.  

من دعوتش کردم بیاد تو چون مطمئن هستم جایی دیگه ای رو نداره که بره . الان هم کنارم نشسته و داره تلویزیون تماشا کنه.  

فهمیدم دانشجوی کارشناسی ارشد مکانیک دانشگاه شریفه که باید چند روز دیگه از تزش دفاع کنه و اومده کارای آخرش رو انجام بده 

خب این هم از مسائل اجاره خانه دانشجوییه دیگه و البته داشتن دل رحیم.