خاطرات بزهای من

آنچه در اینجا ثبت می‌شود گوشه ای از خاطرات گذشته ، حال و آینده من و بزهایم است همین

خاطرات بزهای من

آنچه در اینجا ثبت می‌شود گوشه ای از خاطرات گذشته ، حال و آینده من و بزهایم است همین

یادداشت

بعضی وقت‌ها آدم یادش میاد که یادش از یه چیزایی رفته. 

چند روز پیش یکی از شبکه های استانی قستمی از سریال آژانس دوستی رو پخش می کرد یه جایش مرحوم حسین پناهی می خواست خودشو معرفی کنه اولش اشاره کرد به یک قوری که توش چند تا گل بود و گفت ؛ این تنها جزیره خاطرات منه؛ حالا منهم هر چند وقت یه بار میام اینجا و به جزیره خاطراتم سری می زنم . نمی دونم چرا همیشه تو خرداد یاد انجا می افتم؟؟؟!!!!! 

 

کار کردن تو سازمان های دولتی خیلی سخته بخصوص اگه قبلش در قالب یه مهندس تو شرکت های خصوصی کار کرده باشی . اونجاها که اگه مدیر عامل می گفت بالا چشت ابروست می تونستی شرکت رو ول کنی و بری جای دیگه چون می دونستی امروز که بری فردا یه جای دیگه داری کار می کنی (البته این مال چند سال پیشه. الان نمی دونم بازار IT‌ چه شکلیه). اما اینجا از مورچه هم می ترسی که مبادا باعث بشه اخراج شی. بخصوص که اطلاعاتت هم کهنه شده.