خاطرات بزهای من

آنچه در اینجا ثبت می‌شود گوشه ای از خاطرات گذشته ، حال و آینده من و بزهایم است همین

خاطرات بزهای من

آنچه در اینجا ثبت می‌شود گوشه ای از خاطرات گذشته ، حال و آینده من و بزهایم است همین

تاریخ . به بهانه ساخت و نمایش فیلم ۳۰۰

انسانها تاریخ را می سازند. البته بعضی دیگر این گونه فکر نمی کنند بلکه فکر می کردند که انسان محصور و مقهور تاریخ است. اگر کمی با دقت بیشتر به سرگذشت بشر توجه کنیم متوجه خواهیم شد که تاریخ در واقع ساختنی نیست بلکه شکل گرفتنی است به این معنی که معمار و طراحی آن را از قبل طراحی نکرده بلکه در گذر زمان با رویدادن حوادث و اتفاقاتی که بدست بشر بوده است تاریخ شکل گرفته است به عبارت دیگر نوع بشر اجزاء‌تاریخ هستند و تاریخ بوسیله اجزاء‌ آن که همان انسان و رویدادهای بوجود آمده توسط اوست ، شکل گرفته است .


نکته مورد توجه در اینجا این است که هر چند تاریخ بوسیله بشر شکل گرفته است ولی پس از شکل گرفتن و گذر زمان از یک رویداد و گرفتن غبار زمان ، نمی تواند تغییری در آن ایجاد کند و به نوعی آن را تحریف کند . شاید برای مدت کوتاه و یکی دو نسل بتوان تغییراتی را بوجود آورد ، اما در درازمدت تاریخ به همان شکل اصلی و بدون تغییر باقی خواهد ماند.


بنابراین تولید و پخش فیلمهایی مانند حمله اسکندر به ایران و 300 که در آن تاریخ کشوری مثل ایران را به طور آشکارا وارونه نشان دادن،‌به نظر نمی رسد که بتواند تاثیری در تاریخ گذشته ایران داشته باشد . چه بسا برای اندیشمندان می تواند به نوعی واداشتن آنان به کنکاش در مورد این مساله باشد. شاید هم برای نسل فعلی و نسل بعد از ما تاثیراتی داشته باشد ولی آنچه مسلم است این است که تاریخ در دورانی مثل دوران فعلی ما حتی با وجود امکانات شنیداری و دیداری بسیار، قابل تغییر نیست.


روشهای دیگر تحریف تاریخ مثل سند زدن مالکیت مشاهیر کشور است به نام کشور خود که ابتدا ترکها سند مالکیت مولانا را به نام خود ثبت کردند و البته تا حدود زیادی هم موفق بوده اند و موارد جالبتر از آن مالکیت اعراب است بر تعداد زیادی از دانشمندان اسلامی ایرانی که با گستاخی تمام همه را از خود دانسته و افتخارات و موفقیت های آنان را به نام خود ثبت کرده اند فکر می کنم درچند سال آینده زبان فارسی و فردوسی را هم از آن خود خواهند کرد.


نکته ای نباید فراموش شود این است که وقوع چنین حوادثی نشان از عدم کفایت و قدرت لازم مسئولین فرهنگی کشور ما دارد که با سهل انگاری و کوچک شمردن این مسائل به راحتی از کنار آن گذشته و اچازه می دهند تا این روند تکرار شود . در کشوری که ما خود به عنوان حافظان میراث کهن آن، باید آنچه به دستمان امانت گذاشته شده را سالم به آیندگان تحویل دهیم، کمر همت به تخریب و از بین بردن این آثار بسته ایم،‌چرا دیگران نخواهند آن را از بین ببرند یا آن را تصاحب کنند شاید به این وسیله چند سالی بیشتر حفظ شوند.


وقتی ما پاسارگاد که سمبل بی چون و چرای تمدن چندهزار ساله ایران است را با نادانی به زیر آب می فرستیم تا در گذر زمان از بین برود ، چطور انتظار داریم که دیگران ما را انسانهای وحشی صفت ندانند


وقتی رئیس جمهور ما که عالیترین مقام سیاسی کشور است در جمع نخبگان یک شهر شمالی در مورد مسائل پیش پا فتاده ای چون عفت زنان شمالی، که تنها به عنوان موضوعی طنز در بین عامه مردم جریان دارد، سخن می گوید ، چگونه انتظار داریم که اعراب بدوی ، سوسمار خوار و بی شعور ازنظر اجتماعی ابوعلی سینا و خوارزمی و . . . را به عنوان افتخارات خود به جهانیان معرفی نکنند.


وقتی بسیجیان ما تحت تاثیر افکار مخرب کلنگ به دست گرفته تا تخت جمشید که نماد شکوه و عظمت امپراطوری های عظیم ایران که روزی بر دنیا سیطره داشته است، را تخریب کنند چطور انتظار نداشته باشیم که خلیج همیشه فارس را خلیج العربیه ننامند.


درواقع از ماست که بر ماست. بنابرانی آنچه مسلم است این است که ما به عنوان یک ایرانی وظیفه داریم با هر نوع وسیله و امکانی که در اختیار داریم از تاریخ، ‌حیثیت و افتخاراتمان دفاع کنیم و نباید منتظر اقدامات مسئولینی باشیم که خود دانسته یا نادانسته در حال نابودی آنها هستند




26/12/85

روز مرگی های چند روز گذشته

۱- این چند روز تعطیلی باعث شدکمی استراحت کنم و فشار کار هم کمی به من فرصت تکون خوردن برای خودم رو داده .

۲- دو شب پیش بالاخره رفتیم و چند تیکه سوغات خریدم که دم عیدی دست خالی خونه نریم البته این خرید حدود ۶ ساعت طول کشید  و تموم هم نشد برا چند نفر دیگه هم باید دوباره برم خرید.

۳- صاحب خونه جدید که بالاخره تونسته حرفش رو به کرسی بنوشونه از دادگاه حکم تخلیه گرفته و چند بار اومده دم در که این حکم رو به من ابلاغ کنه ولی چون من خونه نبودم به همسایه ها سفارش کرده که دوشنبه میاد و چند تا سرباز میاره خونه رو تخلیه می کنه . من هم دیروز رفتم  چند تا آژانس سر زدم ببینم باید چیکار کنم همه گفتن می تونه پولت رو بده و تخلیه کنه. دیدم چاره ای نیست گفتم اگه خونه خالی هست معرفی کنند تا اگه خونه رو ریختن تو کوچه بتونم یه خاکی تو سرم بریزم البته امروز که با صاحب خونه قدیمیه صحبت کردم و اون باهاش  صحبت کرده بود می گفت جای نگرانی نیست و کسی کاری باهات نداره ؛ من هم دلم رو به قول صاحب خونه قدیمیه خوش کردم تا ببینم چه پیش خواهد آمد

۳- امروز دیگه از موندن تو خونه حوصله ام سر رفت . با چند تا از بزها قرار گذاشتیم بریم یه کمی الواتی . چون اربعین بود کاری که می تونستیم انجام بدیم راهپیمایی بود مثل بچه ادم. دو سه ساعت بز شیمی دان همه میدون ولیعصرو اطرافش رو به ما چرخوند که یدونه عروسک بخره؛ برای کی می خواست بخره نمی دونم و چیزی هم ازش درز نکرد. بعداز سه ساعت استفاده از نبوغمون نتیجه ای نگرفتیم و دست خالی برگشتیم خونه . رفتیم خوابگاه بز شیمی دان برنچ هایی که سه ماه پیش از شمال برام آورده بود و من فرصت نکرده بودم برم بیارم، رو آوردیم خونه الان هم همه در خواب ناز تشریف دارن ومن بیچاره دارم برا یکی دیگه از بچه ها آنتی ویروس رجیستر میکنم. تازه صبح باید برم سرکار ساعت هم نزدیک ۲ نصف شبه

۴ - جدیدا یکی به بزهای من اضافه شده که اسمشو بز فیزیک دان گذاشتم البته می  شد اون رو بز کامپیوتری هم گذاشت چون داره هم فیریک و هم کامپیوتر رو با هم می خونه حالا این دو رشته چقدر با هم نزدیک هستند بماند ( می شه یه جورایی به هم چسبوندشون : quantum computing) ولی ادب حکم می کنه به خودش چیزی نگم چون از نظر شخصیتی بر من یه جورایی احاطه داره و تازه از داستان بز مسلکی ماهم اطلاعی نداره فقط چون شرایط بز شدن رو داره من اضافش کردم. کی می دونه شاید یه روزی  بهش گفتم