الان دو روزه که نتایج کنکور اومده ولی من نرفتم نتیجهام رو ببینم. شاید اصلیترین دلیلش ا ین باشه که میدونم امسال حتی شبانه هم قبول نمیشم. شاید هم دلیلش ا ین باشه که شماره داوطلبیام رو گم کردم.
امروز روز خوبی بود، حداقل از نظر کاری. بلاخره یک روز در سال 86 اومدم سرکار و بعدازظهر راضی دارم میرم خونه.
دیشب استاد عشق ( داستان زندگی پرفسور حسابی) رو خوندم. اگه از طرز نوشتن و روایت داستان در کل کتاب که از زبان پسرش ایرج روایت میشه و بوسیله یکی دیگه احتمالا نوشته شده ، بگذریم (چون زیاد خوشم نیومد.) فکر میکنم هر دانشجویی بهتره برا یک بار هم که شده این کتاب رو بخونه دلیلش رو هروقت خوندش، خودش متوجه خواهد شد.
پ.ن: دو خط بالا صبح نوشته شده و باقیش بعدازظهر نوشته شده است.