خاطرات بزهای من

آنچه در اینجا ثبت می‌شود گوشه ای از خاطرات گذشته ، حال و آینده من و بزهایم است همین

خاطرات بزهای من

آنچه در اینجا ثبت می‌شود گوشه ای از خاطرات گذشته ، حال و آینده من و بزهایم است همین

کنکور

الان دو روزه که نتایج کنکور اومده ولی من نرفتم نتیجه‌ام رو ببینم. شاید اصلی‌ترین دلیلش ا ین باشه که می‌دونم امسال حتی شبانه هم قبول نمی‌شم. شاید هم دلیلش ا ین باشه که شماره داوطلبی‌ام رو گم کردم.

امروز روز خوبی بود، حداقل از نظر کاری. بلاخره یک روز در سال 86 اومدم سرکار و بعدازظهر راضی دارم می‌رم خونه.
دیشب استاد عشق ( داستان زندگی پرفسور حسابی) رو خوندم. اگه از طرز نوشتن و روایت داستان در کل کتاب که از زبان پسرش ایرج روایت می‌شه و بوسیله یکی دیگه احتمالا نوشته شده ، بگذریم (چون زیاد خوشم نیومد.) فکر می‌کنم هر دانشجویی بهتره برا یک بار هم که شده این کتاب رو بخونه دلیلش رو هروقت خوندش، خودش متوجه خواهد شد.


پ.ن: دو خط بالا صبح نوشته شده و باقیش بعدازظهر نوشته شده است.
نظرات 1 + ارسال نظر
لی لی یکشنبه 6 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 09:31 ب.ظ http://liliana.blogsky.com/

سلام
کنکور رو چه کار کردید؟

سلام
به نظر می‌رسه بین کار و درس (از نوع کنکور ) باید یکی انتخاب بشه. پارسال شانس قبولی شبانه داشتم امسال اون رو هم ندارم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد