خب از آنجا که هنوز بلیط رفتم به اهواز هماهنگ نشده من در بلاتکلیفی قرار دارم. نمی دونم برای آخر هفته برنامهریزی کنم یا نه. مشکل اینجاست که اگه خوزستان نمیرفتم میتونستم برم کیش و اون هم داره از دستم میره. در حال حاضر خوزستان رفتنم واجبتره. هم اینکه یه سری به فک و فامیل میزنم و هم برنامههای نامزدی رو هماهنگ می کنم. ببینم چی میشه.
دوباره شروع کردیم به اتفاق یکی از همکاران ریاضی بخونیم. امیدوارم که ایندفعه دیگه ولش نکنیم. اگه اینجا ریاضی 1 رو بخونم تو خونه هم ریاضی 2 رو خودم میخونم تموم می شه. گسسته رو هم دارم تموم می کنم. می مونه یه آمار که کار زیادی می بره اونم یه فکری به حالش می کنم.
بز کامپیوتری هم کار خواستگاریاش به گیر سختی خورده. دیشب هم با دختره بدجور جروبحث میکرد. بابای دختره هم گفته هرچی دخترم بگه ولی دختره هم از دست برادرش اسیره و گفته نمیخواد ازدواج کنه.
امروز هم طبق معمول کار مفیدمون تو اداره همون یک ساعت ریاضی خوندن بود و باقیاش هیچ. منتظر هم هستیم از طریق کار کردن امثال من در ادارات دولتی مملکت گل و بلبل پیشرفت کنه. فقط نمی دونم چطوری هر روز می گن موشک قاره پیما ساخیتم،سفینه فضایی ساختیم، داروی ایدز ساختبم، مرده مرگ مغزی برگردوندیم و . . .
سلام
انشاال.. همه چیز به خوبی و خوشی سپری بشود و مراسم نامزدی به بهترین نحو انجام بشود
راستی چرا ریاضی ۱و۲ ؟
نباید ریاضی مهندسی بخوانید؟