خاطرات بزهای من

آنچه در اینجا ثبت می‌شود گوشه ای از خاطرات گذشته ، حال و آینده من و بزهایم است همین

خاطرات بزهای من

آنچه در اینجا ثبت می‌شود گوشه ای از خاطرات گذشته ، حال و آینده من و بزهایم است همین

بالاخره ماه رمضان هم تموم شد و دوباره بساط صبحانه خوران در اداره و مشکلاتش براه افتاد. ماه رمضان حداقل این حسن رو داشت که یک ساعت وقت صبحانه رو در اداره برای ما آزاد می کرد.

امروز هم من که هنوز به ساعت کاری جدید عادت نکرده‌ام همون 8:30 اومدم سر کار ولی ایندفعه دیگه از مرخصی استفاده کردم و صبح خوابیدم.

مهمان‌هایی که برای تعطیلات اومده بودن هم دیروز همه رفتن و دوبازه تنها شدم. فرصت خوبیه که اگه بتونم ازش استفاده کنم غنیمته.

براساس برنامه‌ریزی هایی که انجام دادم باید بیشتر مطالعه کنم می‌خوام یکشنبه‌ها و سه‌شنبه‌ها برم دانشگاه سرکار درس‌های اتوماتا و محاسبات عددی بنشینم 


نظرات 1 + ارسال نظر
مریم شنبه 13 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 10:01 ق.ظ http://www.cassper.blogsky.com/

سلام. خسته نباشید

فکر کنم همه همین مشل و دارند و هنوز با ساعت های جدید مشکل دارند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد